خواب من ...

سلام سلام سلام.....نمیدونم چی بگم خدایا نمیدونم چی میتونم بگم ....امشب که اومدم از تاکسی پیاده بشم راننده تاکسی بخاطر اینکه ماشین یهم نزنه خودشم در حالی که مسافران دیگه داخل ماشین بودن،پیاده شد و منو تا طرف دیگه خیابون همراهی کرد چون مسافتی کوتاه رو باید میپیمودم و اون مسافت تاریک و خلوت بود گفت من ایستادم و مواظبم تو برو که زودتر به روشنایی برسی.خدایا من چی باید بگم به این عشق فوق العاده تو هر چی شکر کنم کمه خدایا ازت سپاسگرارم